ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، ۲۸ ساله )

سلام یازده ساله ازدواج کردم دوسال اول باخانواده همسرم زندگی کردم تواین دوسال خیلی اذیتم کردن خیلی..الان بااینکه دیگ خونه خودمونیم ولی کاراشون فراموشم نمیشه واصلا جمعشونودوست ندارم مهمونی ک دارن فرارمیکنیم دوست نداریم من ادم شوخی هستم ولی بااینااصلانمیتونم ارتباط برقرارکنم وهرروز ازشون دورتر میشم ونفرتم بیشتر اوناطبقه پایین ماهستند بااینکه یک طبقه فاصلس شاید هفته ای یکبارهمدیگروببینیم.لطف کنید راهنمایی کنید چکارکنم حداقل بتونم باهاشون حرف بزنم مادرشوهرم باحرفهاش منو کلاازچشم خواهروبرادرشوهرام انداخته تواون دوسال کامل شناختمش...راهنمایی لطفن میخوام هردوطرف حداقل بتونیم همدیگرو ببینیم چون درمسجده ن کندنی ن سوختی ممنون میشم


مشاور (خانم مولوی زاده)

با سلام خدمت شما خواهر گرامی دوست عزیزم؛ همانگونه که خود نیز فرمودید خاطرات دو سال اول زندگی شما از خانواده همسرتان باعث گردیده که این خاطرات بر زندگی حاضر شما تأثیر گذاشته و به نوعی روابط شما را تحت تأثیر قرار داده است. به عبارتی می توان گفت که این خاطرات و افکار جلوی چشمان شما را گرفته و باعث می گردد که شما اطرافیان خود را در لحظه الان نتوانید ببینید و با آنها زندگی نمایید. شاید خانواده شما به دلیل ناکافی بودن شناخت از شما با رفتار و گفتار خود شما را دچار آزردگی خاطر کرده باشند ولی به مرور با کسب شناخت از محاسن و کمالات شما و شناخت بیشتر نسبت به اشتباهات خود تا حدی پی برده باشند و در حال حاضر نیز شاید به دلیل شناخت ناکافی از همه خوبی های شما دچار سوء تفاهم گردیده و گاهاً با رفتار خود شما را ناراحت می کنند. در اینجا شما با هنرمندی تمام سعی کنید که آنگونه که هستید زندگی نموده و با آنها برخورد نمایید و اجازه ندهید افکار، احساسات و حتی خاطرات گذشته جلوی چشمان شما را گرفته و اجازه ندهد شما آنگونه که هستید با تمام خوبی ها و کمالات خود با اطرافیان خود رفتار کنید. شما توجه داشته باشید که وظایف همسری خود را در قبال همسر و وظایف خود را به عنوان یک عروس در خانواده شوهر به خوبی انجام دهید جدای از تمام افکار و خاطراتی که از آنها به سراغ شما می آید. تنها آن باشید که وظیفه شما در جایگاه عروس خانواده است. پس از مدتی شاهد آن خواهید بود که رفتار اطرافیان نیز با شما تغییر خواهد کرد. آنها بیش از پیش پی به خوبی ها و محاسن شما خواهند برد و متوجه خواهد شد که در این مدت در مورد شما دچار سوء برداشت بوده اند. به یاد داشته باشید که افسوس گذشته و نگرانی آینده نباید اجازه داشته باشد زندگی ما را تحت تأثیر قرار دهد. انسان موفق انسانی است که با توکل بر خدا از حال در زندگی خود بهره و لذت برده و به خوبی زندگی نماید. همه ما در زندگی دچار لغزش و اشتباه می گردیم. نکته اینجاست که با سرزنش خود و اطرافیان خود زندگی حال خود را نیز از دست داده و عمری را در حسرت و افسوس زندگی می کنیم. بنابراین با تقویت حس بخشش و گذشت در خود به راحتی با همه این مسائل کنار آمده و زندگی را به کام خود و اطرافیانمان شیرین و شیرین تر خواهیم کرد. با آرزوی سلامتی و شادکامی برای شما دوست عزیز